loading...

گوشواره های گیلاس

بازدید : 248
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 3:58

فیلم جوکر2019 رو دیدم و برای توصیفش در یک کلمه باید بگم "خدا" بود...اما برخلاف تصور من که انتظار جوکر دیوانه‌‌‌ای در حد جوکر در فیلم the dark knight رو داشتم و اکشن بازی‌های جذاب، اینجا جوکر غمگینی داشتیم...تمام مدت فیلم دلم میخواست گریه کنم...

همراه دوست عزیزم اقای علیرضا احدی درهویزه
بازدید : 326
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 3:58

نشستم و گفتم بیخیال،هرچی که بشه تو بخون...کرنومتر را زدم و بسم الله گفتم...نشد...نمیتونم...امتحانات علوم پایه و پره انترنی لغو شدن و امتحان ما هنوز سرنوشت مشخصی نداره...میدونی?اینا باگ‌های زندگی در جهان سومه.اینکه تو هیچوقت نمیتونی برای فردای خودت برنامه ریزی کنی...سال قبل این موقع من پر از انگیزه بودم و عشق و هیجان اما امروز?از من چیزی نمونده...

همراه دوست عزیزم اقای علیرضا احدی درهویزه
بازدید : 336
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 9:27

نقص‌های پایان نامه ام را اصلاح کردم،دو اپیزود فرندز دیدم و از ته دل خندیدم،دوش گرفتم و بعد از شش ماه لاک زدم...امشب تا دیروقت،تا هر ساعتی که چشم‌هام یاری کنن بیدار میمونم...فردا میرم پی کارهای فارغ التحصیلی و امضا گرفتن از جاهایی که حتی یکبار هم به عمرم نرفتم...این برنامه‌ی روز هفدهم اسفندماهم بود اما دنیا همینه دیگه...فکر اینکه باید دوباره به مدت نامعلومی‌پنج و نیم صبح تا نیمه شب درس بخونم مثل یک وزنه‌ی هزار کیلویی روی سینه ام فشار میاره،فکر بی پولی و اینکه من چقدر روی این چندماه حقوقم حساب کرده بودم تا کمی‌فشار رو از خانواده بردارم،اما امشب که شنیدم پشتیبانم،دخترکی که در یکی از تاپ ترین رشته‌های پزشکی درس میخونه دچار متاستاز سرطانش شده که قبلا جراحی و برطرف شده بود باعث میشه به مشکلات خودم بخندم...

اطلاعیه تعطیلی مدارس استان تا آخر هفته
بازدید : 239
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 9:27

نشستم و گفتم بیخیال،هرچی که بشه تو بخون...کرنومتر را زدم و بسم الله گفتم...نشد...نمیتونم...امتحانات علوم پایه و پره انترنی لغو شدن و امتحان ما هنوز سرنوشت مشخصی نداره...میدونی?اینا باگ‌های زندگی در جهان سومه.اینکه تو هیچوقت نمیتونی برای فردای خودت برنامه ریزی کنی...سال قبل این موقع من پر از انگیزه بودم و عشق و هیجان اما امروز?از من چیزی نمونده...

مرثیه ای برای چهارم بهمن ماه نود و هشت
بازدید : 328
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 15:14

نباید بنویسم...نباید حال بد این روزهام رو تو محیط پخش کنم و حال نه چندان خوب دیگران رو بد...اما من حالم بده بچه‌ها...کرونا و احتمال عقب افتادن این امتحان لعنتی که دهن به دهن میچرخه...این امتحان لعنتی...خدایا راضی نشو به ادامه‌ی این شکنجه،این زجر...خدایا راحتمون کن...

حكایت خرس و اژدها
بازدید : 366
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 20:18

پدر و مادرم نطفه ام را در هکر نست یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم‌هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی‌های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

یکم اسفندماه نود و هشت
بازدید : 498
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 20:18

یک.تنها تفریحم این روزها حمام کردن یک شب در میونه که از صبح براش لحظه شماری میکنم...امشب حوله به تن چرخی توی خونه میزدم،چشمم افتاد به مهمان خانه...سرکی کشیدم و یادم افتاد چندماهه نیومدم توی این اتاق...

سی اُم بهمن ماه نود و هشت

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 270
  • بازدید کننده امروز : 271
  • باردید دیروز : 482
  • بازدید کننده دیروز : 483
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4217
  • بازدید ماه : 2432
  • بازدید سال : 10038
  • بازدید کلی : 29378
  • کدهای اختصاصی